باسمه تعالی
المستغاث بک یا صاحب امان.
و هو الذی یرسل الریاح بشراً بین یدی رحمته
«ایده مشکات» به مانند بذری بود که از همان بدو تأسیس استعداد ذاتی خود را به اهل نظر نشان میداد. امروز و پس از اینکه به همت شما طلاب عزیز و اساتید محترم این ایدهها در دوره سطح به بلوغ و ثبات رسیده است وقت آن است که از باب «فاذا فرغت فانصب» به سراغ «مرحلهی تخصص پروژه مشکات» برویم. دوره سطح با همه گستردگی و دشواری خود، تمهیدی بود برای بلوغ و بالندگی نهضت مشکات تا طلاب پروش یافته در این مکتب بتوانند پروژهی دشوارتر که همان ایجاد پیوند متین و محکم بین دین و زندگی باشد را محقق کنند.
امروز مشکات و طلاب مشکاتی با تکیه بر تجربه ده ساله خود، به این باور رسیدهاند که میتوانند با توکل بر خدا، آرمان مشکات در تولید و تحقق نظریههای دینی را بر اساس اندیشههای تحولی محقق کنند. اینک باید دوباره دست به دست هم بدهیم و با همتی عالی و انگیزههایی همچون پارههای آهن، فصل دوم تلاشهای خود را آغاز کنیم.
یقیناً تولید و تدوین دستگاهی علمی-عملی برای تحقق اسلام امری ساده نیست که اگر بود پیش از ما بزرگان و فضلای پرشماری بودند که بتوانند از پس آن برآیند. اما همانطور که خداوند با نظر به صدق نیتهای ما نصرت خود را نازل کرد تا عدهای جوان و گمنام در حوزه، بتوانند امر عظیم تحول را در مقطع سطح محقق کنند، این بار هم به همان خدا امید بستهایم. اگر باز هم جهاد کنیم و «یوسف وار به سمت درهای بسته بدویم»، باز هم نصرت و هدایت او را خواهیم دید.
فرزندان عزیز مشکاتیم! بند پوتینهای خود را محکم کنید و با تلاش مستمر به دنبال تدقیق و تحقیق ایدههای علمی و واقعی مشکاتی باشید. طراوت و تازگی ایدههایتان گرچه از نظر برخی نقطه ضعف به نظر میآید اما همین ایدهها رفته رفته چارچوب علمی جدیدی بنا میکند که در آینده چشمها را خیره خواهد کرد ان شاء الله.
«سلوی»میوهی نورسیدهی مشکات است که خدا برای برداشتن گامهای کوچک برای فتح قلل بلند به ما ارزانی داشته است. ان شاء الله قدر بدانید و با مکتوب کردن ایدههای مشکاتی به بالندگی آن کمک کنید. ضمناً از همه دست اندرکاران «سلوی» کمال تشکر را دارم.
خادم همه طلاب مشکات
غلامرضا قاسمیان
۴/ اسفند/ ۹۸
اگر طلبه دوره تخصص را مشابه دانشجوی دکتری تصور کنیم، حاصل کار او در دورهی تخصص، رسالهای شده و در قالب «کتاب » منتشر میشود. این کتاب را به عنوان قله یک برنامه علمی ۴ یا ۵ ساله در نظر بگیرید. درست در زیر این قله، تعدادی «مقاله علمی پژوهشی » هست. در فاصله های دورتر و در کوهپایه، انبوهی از ایدههای خام وجود دارند که در طی دوره تخصص، معدودی از آنها به حد مقاله و در مرتبه بالاتر، کتاب، میرسد.
در شرایطی که نگارش مقاله علمی پژوهشی و یا رساله به تنهایی کاری سنگین و زمانبر است، هم زمانی آن با دیگر فعالیتهای طلبگی (اعم از تبلیغ، تدریس و .) کار را برای طلبه سختتر میکند. مضافاً اینکه «طلبه مشکاتی» صرفاً دنبال مقاله و رساله نیست تا در موضوعاتی تکراری، مقالاتی با عناوین مشابه تولید کند. او خود را در کنار اساتید و طلابی میبیند که میخواهند با همت جمعی یک دستگاه علمی-عملی جدید تولید کنند. این محدودیتها موجب می شود که او یا از تعقیب آرمان های بلند در تحول علوم حوزوی دست بکشد یا بعض فعالیتهای طلبگی را تعدیل کند. در چنین شرایطی عجیب نیست که طلاب خوشفکر، خلاق و پرانگیزهی سالهای سطح، کم کم دچار «فرسایش آرمانی» شده و با ناامیدی از رسیدن به قله و درانداختن طرحی نو برای تحول در علوم حوزوی، بپذیرند که ره چونان رو که رهروان رفتند. ولو اینکه این راههای رفته، در عین بهرهمندی از نکات مثبت و دستاوردهای غیر قابل انکار، هرگز به آرمان ایجاد «پیوند استخوان دار» بین دین و زندگی نرسیده باشند و همچنان حوزه در مقابل این سؤال باشد که چطور میشود به شکل دینی، جامعه را اداره کرد؟
این فرسایش علمی، طلبه را دچار حس «ناتوانی علمی » می کند و او را به جایی میرساند که دست از تلاش برای ساختن بنای علمی مشکاتی بشوید. در این سال ها بسا دفعاتی که گمان کرده ایم کاری از دست ما بر نمی آید و به گمان اینکه مرغ همسایه غاز است کار تحقیقی و تولیدی را تعطیل کردهایم و منتظر نشستهایم تا دستی از غیب برون آید و -برای آرمان علمی ما- کاری بکند. اما اگر خودمان حاضر نشدیم برای آرمان علمی مشکات تلاش کنیم، آیا دیگران قرار است این کار را بکنند؟! و عجیب نیست اگر این روند به جایی برسد که بگوییم از جیره جنگی «من و سلوی » خسته شدهایم و بخواهیم در پلایین با خاور، عدس و بصل خالی کنند. و آنگاه که آرمان عوض شود حتی موسای دریا شکاف هم خواهد گفت اهبِطوا مصراً فَإِنَّ لکم ما سأَلتم.
این شهود نسبت به ناکامی حرکت تحولی مشکات وقتی به «اثبات» می رسد که طلبه میبیند در این روستا، ایده های خام مثل بادکنک در فضای غیر علمی رها میشوند و به تیر نقد شهریها، پوچی و سستی خود را فریاد می زنند.
آیا باید از آرمان تحول دست کشید؟
ما امروز درست در نقطه متناقضنما «پارادایم شیفت » قرار داریم. از یک سو نباید از ظرفیتها و دستاوردهای گذشتگان به سادگی گذشت و از طرف دیگر نباید خلاقیت را کُشت و تصور کرد که بدون تلاش در راه ارتقای ایدههای خامِ خود میتوان دستگاهی نوین پدید آورد.
بین ایدههای خام و مقالات علمی پژوهشی طیف وسیعی از موضوعات و مسائل است که نه به مانند ایده خام، با خاک یکسان هستند و نه به مانند مقالات علمی-پژوهشی، در قلهی پختگی. این ها را «ایده علمی» مینامیم؛ یعنی ایده هایی که هر چند مبتنی بر قرائن است ولی این قرائن هنوز کامل نیست و تا رسیدن به یک مقاله علمی پژوهشی راهی طولانی در پیش دارند. نه شایسته است این ایده ها را ملحق به ایدههای خام کرد و به هیچ گرفت و نه بایسته است که ملحق به مقالات علمی پژوهشی کرد. بلکه باید روی آنها کار کرد، آن ها را برکشید و تا قله های علمی پیش برد. برای فتح قلههای بزرگ، هیچ راهی جز گامهای کوچک وجود ندارد. ما به سرزمینی بکر می رویم که پرسش از تله کابین برای صعود به قله آن بی معنی است و تک نگاریهای موجز، همان گام های کوچکی هستند که میتوانند ایدههای علمی را ارتقا بدهند و ما را به قله برسانند. دست بر زانوان خود بگذاریم که لیس للانسان الا ما سعی.
اگر فرصت نیست تا یک نظریه علمی را در ۲۰ تا ۳۰ صفحه مقاله کنیم، دست کم شواهد و قرائن موجود را مکتوب کنیم و این
نوشتهها را میان خود دست به دست کنیم تا از ایده های هم باخبر باشیم. نوازش نقد برادرانمان، میتواند این مکتوبات را صیقل
دهد. هر کسی در فرصتهای محدود خود، میتواند ولو به اندازه یک قدم به تعالی این اندیشه کمک کند.
اینک و به درایت و حمایت حضرت استاد قاسمیان «سلوی » متولد شده است تا این خلأ علمی چند ساله را پوشش دهد.
طبعاً زمان نیاز است تا این مولود مبارک به بلوغ کامل برسد و بتواند تمام ظرفیتهای خود را نمایش دهد. بخصوص که این حرکت مبتنی بر یک خیزش جمعی است و نه یک اقدام انفرادی.
سلوی قرار نیست به مجله ای علمی پژوهشی تبدیل شود. بلکه می خواهد درست در میانهی ایده خام و مقالات علمی بماند و خوراک طلابی را تأمین کند که می خواهند در کوه علم صعود کنند. پس اگر شما هم «ایده ی علمی » دارید ، آن را با salvamagadmin @ در میان بگذارید.
در پایان جا دارد از برادران خود در تحریریه که بدون همکاری صمیمانه آنها قدم گذاشتن در چنین مسیر دشواری ممکن نبود، تشکر کنم.
رضا پیامی
اسفند 98
درباره این سایت